قیام علمى، ارشاد مردم، تبیین احکام الله، بیان شریعت که از وظایف خاص اولیاء الله است، هیچ وقت از امام رضا صلوات الله علیه فوت نشد و یکى از کارهاى اساسى آن حضرت بود، چه در مدینه و چه در مرو. احکام بسیارى در کتب احادیث از یادگارهاى آن حضرت است، کافى است در این باب فقط فهرست عیون اخبارالرضا را که صدوق علیه الرحمة درباره آن حضرت نوشته است مطالعه کنیم .
شیخ طوسى علیه الرحمة در رجال خود سیصد و هفده نفر از روایان را تحت عنوان «اصحاب الرضا» نام برده که همه از آن حضرت کسب فیض کرده و به افتخار حدیث رسیدهاند. (1)
مردان بزرگى امثال احمد بن أبى نصر بزنطى، احمد بن محمد بن عیساى اشعرى، ادریس بن عیساى اشعرى، عبدالله بن جندب بجلى، حسن بن على وشا، محمد بن فضیل کوفى و دیگران.
سید محسن امین فرموده: جماعتى از اهل تألیف از او نقل حدیث کردهاند، از جمله: ابوبکر خطیب در تاریخ خود، ثعالبى در تفسیرش، سمعانى در رسالهاش، ابن معتز در کتابش، و دیگران. حافظ عبدالعزیزبن اخضر در کتاب معالم العترة الطاهرة گوید: عبدالسلام بن صالح هروى، داوود بن سلیمان، عبدالله بن عباس قزوینى از وى نقل حدیث کردهاند. (2)
على بن محمد بن جهم با آنکه ناصبى و از دشمنان اهل بیت است (3)
نقل مىکند: در مجلس مامون بودم که على بن موسى الرضا نیز حضور داشتند، مأمون از اخبارى که اشعار بر عدم عصمت انبیاء دارند از او سؤال مىکرد، او به هر یک جواب مىداد، مأمون پس از شنیدن جواب مىگفت: «اشهد انک ابن رسول الله حقا».
و گاهى مىگفت: «لِلّه دّرک یابن رسول الله» و گاهى مىگفت: «بارک الله فیک یا اباالحسن» و نیز مىگفت: «جزاک الله عن انبیائه خیراً یا أبا الحسن» و چون به همه سؤالات جواب داد، مأمون گفت: یا ابن رسول الله! قلبم را شفا دادى و آنچه بر من مشتبه بود روشن فرمودى، خدا تو را از جانب انبیاء خودش و از اسلام جزاى خیر بدهد.
على بن محمد بن جهم اضافه کرد: چون صحبت تمام شد، مأمون براى نماز برخاست و دست محمد بن جعفر را که حاضر بود گرفت و من در پى آن دو روان شدم. مأمون به محمد بن جعفر گفت: پسر برادرت را چگونه دیدى؟ گفت: داناست، ندیدهایم که از کسى علم آموخته باشد.
مأمون گفت: پسر برادرت از اهل بیت پیامبر است که درباره آنها فرموده: «ألا انّ ابرارَ عترتى و أَطائب أَرومتى، احکمُ الناس صغاراً و اعلم الناس کباراً، لا تُعِلّمُوهم فانّهم اعلم منکم، لا یخرجونکم من بابِ هُدى، و لا یُدخِلُونکم فى باب ضلال» (4).
آنگاه حضرت رضا صلوات الله علیه به منزل خود بازگشت، فرداى آن روز به محضر آن حضرت رفتم و سخن مأمون و جواب عمویش محمد بن جعفر را به وى رساندم، امام خندید وفرمود: پسر جهم! آنچه از مأمون شنیدى فریبت ندهد. به خدا قسم که او بزودى با حیله مرا مىکشد و خدا از او انتقام مرا خواهد گرفت. صدوق رحمة الله فرمود: این حدیث از طریق ابن جهم عجیب است که او از دشمنان و مغبضین اهل بیت بود.
1- رجال طوسى: 366 - 396.
2- سیر الائمه: ج 4 ص 141.
3- عیون اخبار الرضا: ج 1 ص 195 - 204 بطور تفصیل، بحار: ج 49 ص 180.
4- عیون اخبار الرضا: ج 1 ص 195 - 204 بطور تفصیل، بحار: ج 49 ص 180.